گره زدم دلم رو به تو
که عاقبت به خیرت بشم
ولی یه دنیا راه مونده که
منم مثه زهیرت بشم
اونی که تو راه، با تو آشنا نمیشد
جدا بود راهش، با تو همصدا نمیشد
چی بهش گفتی، که از تو یک لحظه دیگه جدا نمیشد
کی میشم شبیهِ اصحاب باوفای تو
جون بدم یه روزی، آخر تو کربلای تو
«امیری حسین و نعم الامیر»