حلالم کن، رسیده لحظۀ رفتن
خداحافظ، برادر غریب من
تو عصای دست عمه میشی و
من میرم فدای بابا میشم
تو کنار خیمه دلخون میشی و
من تو میدون ارباً اربا میشم
تازه این اول ماجرامونه
سمت شام میبرنت غریبونه
غم نخور همیشه دنیا اینجوری، نمیمونه
«خدانگهدار، خدانگهدار»