سهسالشه ولی توی دلا غوغا کرده
قیامتی توی شام بلا برپا کرده
سهسالشه ولی حتی یه لحظه آروم نیست
راه وصال بابا رو چه خوب پیدا کرده
گریه میکنه تا سحر، بابا بابا
روضه میخونه چشم تر، بابا بابا
میدونه گریه، دوای دل بیقراره
میدونه گریه، سلاح یه چشم انتظاره
میدونه گریه، باباشو تا اینجا میاره
«گریهست، نوای انتظار
گریهست، ندبۀ بیقرار»