آمدم از حرم، زره و سپرم،
دعای زینب و حسین است
وارث پدرم، که تنم که سرم،
فدای زینب و حسین است
پسر مسلم منم، آمدم ای کوفیان!
شدهام چون او رجزخوان، مثل طوفان بین میدان
أَقْسَمْتُ لا أُقْتَلُ إِلّا حُرَّاً
وَ انْ رأیتُ المَوت شیئاً نُکراً
جان میدهم تا که نبینم تنها
یک لحظه هم حتی امام خود را
«لا أرَی المَوت، الا سَعاده»