«یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد»
محرّم، اشک و روضه، شور و هیأت
هوای پر زدن، شوق زيارت
اگر تا کربلا رفتی دل من
مشو راضی به کمتر از شهادت
«تا نینوا، دارم این نوا
جان من یا حسین، قبلهام کربلا»