خدا نوشت به اسم شما سپیدهدمان را
و آفرید به نام شما زمین و زمان را
در این حریم هر که بیاید غریب نیست
هرکس که دلشکسته بُوَد بینصیب نیست
حق روز ازل کل نِعَم را به علی داد
بین حکما حُکمِ حَکَم را به علی داد
در آغوش آیینهها بودهام
نمیدانی ای دل کجا بودهام
چقدر با تو کبوتر، چقدر با تو نگاه
چقدر آینه اینجا نشسته راه به راه
ناگهان پر میکشی دریا به دریا میروی
آه ای ابر کرامت تا کجاها میروی
تو آمدی و در رحمت خدا وا بود
و غرق نور، زمین، بلکه آسمانها بود
در مأذنه گلبانگ اذان پیدا شد
آثار بهار بیخزان پیدا شد
یارب نرسد آفتی از باد خزانش
آن یاس که شد دیدۀ نرگس نگرانش
وا کن به انجماد زمین چشمهات را
چشمی که آب کرده دل کائنات را
از جوار عرش سرزد آفتاب دیگری
وا شد از ابوا به روی خلق، باب دیگری...
ماه هر شب تا سحر محو تماشای علیست
تازه در این خانه زهرا ماه شبهای علیست
آب و جارو میکنم با چشمم این درگاه را
ای که درگاهت هوایی کرده مهر و ماه را