شکر خدا دعای سحرها گرفته است
دست مرا کرامت آقا گرفته است
ستاره بود و شفق بود و فصل ماتم بود
بساط گریه برای دلم فراهم بود
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است
آن سو، همه برق نیزه و جوشن بود
این سو، دلی از فروغ حق روشن بود