در قاب عکست میتواند جان بگیرد
این عشق پابرجاست تا تاوان بگیرد
جامعه، دوزخی از مردم افراطی بود
عقل، قربانی یک قوم خرافاتی بود
جاده در پیش بود و بیوقفه
سوی تقدیر خویش میرفتیم
آرامش موّاج دریا چشمهایش
دور از تعلقهای دنیا چشمهایش
اگرچه عشق هنوز از سرم نیفتاده
ولی مسیر من و او به هم نیفتاده
راه گم بود، اگر نام و نشان تو نبود
اگر آن دیدهٔ بر ما نگران تو نبود