مانده ز فهم تو دلم بینصیب
معجزۀ عشق، غرور غریب
باید سخن از حقیقت دین گفتن
از حُرمَت قبلۀ نخستین گفتن
تيغيم که در فراز، رعبانگيزيم
هنگام فرود، خون دشمن ريزيم
هر چند غمی به چشم تو پنهان است
در دست تو سنگ و در دلت ایمان است
کی غیرت مردانۀ ما بگذارد
دشمن به حریم خانه پا بگذارد؟
پیکار علیه ظالمان پیشهٔ ماست
جان در ره دوست دادن اندیشهٔ ماست