جامعه، دوزخی از مردم افراطی بود
عقل، قربانی یک قوم خرافاتی بود
جمعه برای غربت من روز دیگریست
با من عجیب دغدغۀ گریهآوریست
که دیده زیر زمین باغ بیخزانی را؟
نهانتر از سفر ریشهها جهانی را
اگرچه عشق هنوز از سرم نیفتاده
ولی مسیر من و او به هم نیفتاده
وضو گرفتهام از بهت ماجرا بنویسم
قلم به خون زدهام تا كه از منا بنویسم