داغ تو در سراچۀ قلبم چه میکند؟
در این فضای کم غم عالم چه میکند؟
الهی اکبر از تو اصغر از تو
به خون آغشتگانم یکسر از تو
ای کاش غیر غصۀ تو غم نداشتیم
ماهی به غیر ماه محرم نداشتیم
ای ز داغِ تو روان، خون دل از دیدۀ حور!
بیتو عالم همه ماتمکده تا نفخۀ صور
هم تو هستی مقابل چشمم
هم غمت کرده دل به دل منزل
ای سفیر صبح! نور از لامکان آوردهای
بر حصار شب دمی آتشفشان آوردهای
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...
با دستِ بسته است ولی دستبسته نیست
زینب سرش شكسته ولی سرشكسته نیست