گوش کن گوش، صدای نفسی میآید
مَشک بر دوش، از آن دور، کسی میآید
دوباره لرزش دست تو بیشتر شده است
تمام روز تو در این اتاق سر شده است
به نام خداوند بالا و پست
كه از هستیاَش هست شد، هر چه هست...
کو یک نفر که یاد دلِ خستگان کند؟
یا لا اقل حکایت ما را بیان کند...
خواهان تو هر قدر هنر داشته باشد
اول قدم آن است جگر داشته باشد...