امشب شهادتنامۀ عشاق امضا میشود
فردا ز خون عاشقان، این دشت دریا میشود
حال ما در غم عظمای تو دیدن دارد
در غمِ تشنگیات اشک چکیدن دارد
من زائر نگاه توام از دیار دور
آن ذرهام که آمده تا پیشگاه نور
خيز، اى بندۀ محروم و گنهکار بيا
يک شب اى خفتۀ غفلتزده، بيدار بيا
از روی توست ماه اگر اینسان منوّر است
از عطر نام توست اگر گل، معطّر است
در قبلهگه راز فرود آمد ماه
یا زادگه علی بود بیتالله
دلی به دست خود آوردهام از آن تو باشد
سپردهام به تو سر تا بر آستان تو باشد
چون که در قبلهگه راز، شب تار آیی
شمع خلوتگه محراب به پندار آیی
آيينهای و برايت آه آوردم
در محضر تو دلی سياه آوردم
رمضان آمد و دارم خبری بهتر از این
مژدهای دیگر و لطف دگری بهتر از این
مردان غیور قصّهها برگردید
یک بار دگر به شهر ما برگردید
چون فاطمه مظهر خدای یکتاست
انوار خدا ز روی زهرا پیداست
کجا شبیه تو آخر کدام همسایه؟
عزیز کوچۀ بالا! سلام همسایه!