الهی اکبر از تو اصغر از تو
به خون آغشتگانم یکسر از تو
ای ز داغِ تو روان، خون دل از دیدۀ حور!
بیتو عالم همه ماتمکده تا نفخۀ صور
شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...
بوی ظهور میرسد از کوچههای ما
نزدیکتر شده به اجابت دعای ما
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود