مصحف نوری و در واژه و معنا تازه
وحی آیات تو هر لحظه و هرجا تازه
قسم به ساحتِ شعری که خورده است به نامم
قسم به عطر غریبی که میرسد به مشامم
زخمی شکفته، حنجرهای شعلهور شدهست
داغ قدیمی من از آن تازهتر شدهست
شبی که صبح شهادت در انتظار تو بود
جهان، مسخّر روح بزرگوار تو بود