باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بیخبر ماندم
بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت
تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت
زخمی شکفته، حنجرهای شعلهور شدهست
داغ قدیمی من از آن تازهتر شدهست
دل غریب من از گردش زمانه گرفت
به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت
هرچند در شهر خودت تنهایی ای قدس
اما امید مردم دنیایی ای قدس