باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بیخبر ماندم
بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت
تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت
اذانی تازه کرده در سرم حسّ ترنم را
ندای ربّنا را، اشک در حال تبسم را
خدایا، تمام مرا میبرند
کجا میبرندم، کجا میبرند؟
هرچند در شهر خودت تنهایی ای قدس
اما امید مردم دنیایی ای قدس