ای شهید بیگناه
ای شهید مشهد چراغ
شنیدم از لب باد صبا حسین حسین
نوای ما، دم ما، شور ما، حسین حسین
حسود حُسن تو برگ گل است، شبنم هم
اسیر عصمت تو آسیهست، مریم هم
از لحظههای آخرت چیزی نمیگویم
از پیکرت از پیکرت چیزی نمیگویم
تا گلو گریه کند، بُغض فراهم شده است
چشمها بس که مُطَهَّر شده، زمزم شده است
عمریست گفتهایم به عشق تو یا علی:
«یا مَظهرَ العَجائِبُ یا مرتضی علی»
تاریخ عاشورا به خون تحریر خواهد شد
فردا قلمها تیغۀ شمشیر خواهد شد
بیسایه مرا آن نور، با خویش کجا میبرد
بیپرسش و بیپاسخ، میرفت و مرا میبرد
رسیدم دوباره به درگاه شاهی
چه شاهی که دارد ز شاهان سپاهی...
دری که بین تو و دشمن است خیبر نیست
وگرنه مثل علی هیچکس دلاور نیست
نتوان گفت که این قافله وا میماند
خسته و خُفته از این خیل جدا میماند