بعید نیست غمت همچنان شهید بگیرد
بگیرد و همه جا باز بوی عید بگیرد
شهادت را به نام کوچکش هر شب صدا کردی
تو که هر روز و هر جا زندگیهایی بنا کردی
كوی امید و كعبۀ احرار، كربلاست
معراج عشق و مطلع انوار، كربلاست
ای سفیر صبح! نور از لامکان آوردهای
بر حصار شب دمی آتشفشان آوردهای
تنت از تاول جانسوز شهادت پر بود
سینهات از عطش سرخ زیارت پر بود
از خیمه برون آمد و شد سوی سپاه
با قامت سرو و با رخی همچون ماه