آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنیست آن بینی
شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
یارب به حق منزلت و جاه مصطفی
آن اشرف خلائق و خاتم به انبیا
نوربخش يقين و تلقين اوست
هم جهانبان و هم جهانبين اوست
حاجیان آمدند با تعظیم
شاکر از رحمت خدای رحیم