تو عصارۀ عطر بهشتی، که از آسمونا شده جاری
از کنجِ یه حجرۀ ساده، به عالم نظر داری
ای نور خونه و چشمام، بانوی من
ای همدم و مرهم دردام، بانوی من
ای همسفر دو دنیام، بانوی من
ای یاور و یار جوونم، بانوی من
ای درد و بلات به جونم، بانوی من
ای ماه گرفتۀ خونهم، بانوی من
من آسمون تو خورشیدی، تو به قلب علی گرما میدی
تو آرامش، تو امیدی