شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

این بیرق پابرجاست

برمی‌گردم به تو هر جا برم
من دل‌بسته‌م به هوای حرم
 عشقت پیداست توی چشم ترم

شیرین شد با اشکت تقدیرم
از دوریت دلتنگم دلگیرم
با داغت می‌سوزم می‌میرم

با اشک روضه آبرو دادی به رو سیاهت
به زندگیم تو رنگ و بو دادی با یک نگاهت

«حسین یا ثارالله»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وقتی عشقت توی خون منه
وقتی قلبم واسه تو می‌زنه
پیرهن مشکی به تنم کفنه

این بیرق تا آخر پابرجاست
هر روز و هر شبم عاشوراست
آغازم پایانم یا زهراست

تسلی فاطمه می‌بارم برا تو هر شب
من جونمو بهت بدهکارم به اشک زینب

«حسین یا ثارالله»