شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

حیّ علی العزا

هلال محرم دمیده
شمیم غم و ماتم تو
مرا سمت خیمه کشیده
حسین جان حسین جان

به گوشم رسیده صدای قرآن
هوای دو چشمم هوای باران

نوحه‌خوان گفت «حی علی العزا»
قامت بستم با اشک روضه‌ها

«یابن الزهرا مظلوم کربلا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کویر عطش می‌شمارد
قدم‌های این کاروان را
که بر مقدمت خون ببارد
حسین جان حسین جان

چه شوقی برای زیارت دارد
که در سینه‌اش عطر تربت دارد

در یادش هست میعاد با حسین
در دل دارد فریادِ یا حسین

«یابن الزهرا مظلوم کربلا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای آیینۀ بندگی‌ها
تویی مقصد هجرت عشق
تویی مبدأ تشنگی‌ها
کویرِ بلاخیز

چه داغی نشاندی به جان زینب
چه شد تیره شد آسمان زینب

عاشورایی‌ست این قلب مضطرش
کربلایی‌ست حال برادرش

«یابن الزهرا مظلوم کربلا»