شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

خطبه‌خوان خرابه

آشفته شد خواب کوفیان
طوفان کرده طفل نیمه‌جان
در ویرانه محشری به پاست
رقیه گردیده خطبه‌خوان

یک دختر خواب بابا دیده
عالم از گریه‌اش لرزیده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امشب سهم دخترت شدی
ماه شام خواهرت شدی
با موی خاکستری چرا
مهمان نیلوفرت شدی

رفتی شد خیمه غارت بابا
آه از رنج اسارت بابا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بعد از تو شد موی سفید
قدم مثل مادرت خمید
بی تو چه زجری کشیده‌ام
اما مویم را کسی ندید

مجروحم، خسته‌ام، دلگیرم
امشب که آمدی می‌میرم