شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

دارالشفای عالم

دلم از عشق تو سرشار، دلم از هجر تو بیمار
ای حبیب و ای طبیب همه دل‌های گرفتار

ای صحن و سرایت، دارالشفایِ اهل دو عالم
ای عشق تو هردم، بر زخم قلبم، مانند مرهم

«جانم حسین‌جان، ضربانم حسین‌جان»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای ستون خیمۀ دین، اشک بر تو شور شیرین
داغ تو در جان عالم از همان روز نخستین

شد اشک عزایت آب بقایِ این دین و مکتب
شد مرثیه‌خوانت تا روز محشر چشمان زینب

«جانم حسین‌جان، ضربانم حسین‌جان»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کعبۀ عشاق عالم! اشک بر تو آب زمزم
گریه بر تو رزق موسی و خلیل و نوح و آدم

آه بر روی نیزه آیات تو برد دل از پیمبر
آه جسم عزیزت افتاده بر خاک، یحیای بی‌سر

«جانم حسین‌جان، ضربانم حسین‌جان»