شبای غربت

خونه‌مون، تاریک و بی‌فروغه
کاش می‌شد، یکی بگه دروغه
مادرت، الان به خونه برمی‌گرده

کاش بابا، غیر تو یاوری داشت
زندگی، روزای بهتری داشت
خواهرم، به دنبال مادر می‌گرده

آخه هنوز سه‌ساله‌شَم نیست
سه‌سالگی که سن غم نیست
بی‌مادری برا ما کم نیست

جانماز مادرو باز می‌کنه
مثل مادر راز و نیاز می‌کنه
ای مادر

«آه وای از غریبی»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از حسن، نگم که بی‌قراره
شب به شب، ابر نگاش می‌باره
بالایِ سرم یه ظرف آب می‌ذاره

بین ما، از همه هست بزرگتر
بیشتر از، ما بود کنار مادر
تو نگاش، حرفای ناگفته‌ای داره

دست به دعا داریم همیشه
زینب، حسن، من، اُم‌کلثوم
برا دل بابای مظلوم

سلامشم این روزا با آه می‌گه
درد دلاشو دیگه با چاه می‌گه
واویلا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مادرم، دیگه میون ما نیست
حالمون، چند روزه رو‌به‌را نیست
خونه‌مون، پر شده از سکوت و حسرت

بعد از این، بابا خونه‌نشینه
زندگی، بی‌فاطمه همینه
سهم ما، شده شبای سرد و غربت

هستی کنارم هرجا مادر
تو رو می‌خوام از خدا مادر
قرارمون کربلا مادر

محبتت نمی‌شه خاموش، دیگه
نمی‌ذارم بشی فراموش، دیگه
واویلا