شب فراق

شب فراقه، حسرت و داغه، خدایا قسمتِ علی
شام غریبان،‌ نداره پایان، غصه و غربتِ علی

مونده حالا با پیکرِ مجروح یاس پرپرش
روضه‌خونِ دل علی شد آیه‌های کوثرش

با آه و ناله سر روی دیوار می‌ذاره
برا دل صبور فاطمه می‌باره

زخمی که دیدنش دل علی رو کرده پُر درد
آخه چطوری فاطمه سه‌ماه تحملش کرد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
افتاده از پا، کنار زهرا، از بس‌که ناله‌ها زده
رسیده وقتِ وداع آخر، عزیزاشو صدا زده

بچه‌ها تا که پیکرِ مادرو دیدن تو کفن
چیزی نمونده بود همه از داغ و غصه جون بِدَن

بعد سه ماه حسرت و غم، با چشمایی تر
سر می‌ذاره حسن روی سینۀ مادر

سر می‌ذاره روی پاهاش با چشمی مثل دریا
حسینی که یه روز می‌مونه بی‌کفن تو صحرا