روح لطافت، کعبهٔ احساسی
کوه صلابت، تو أشجع الناسی
دم زدن از تو، کار من و ما نیست
ماه دو عالم، حضرت عباسی
«دامن علقمه و باغ گل یاس یکیست
قمر هاشمیان بین همه ناس یکیست
سیر کردم عدد ابجد و دیدم به حساب
نام زیبای اباصالح و عباس یکیست»
قبلهٔ عشاق جهان یا اباالفضل
ماه تمام عرشیان یا اباالفضل
عموی قاسم و رقیه تویی تو
عموی صاحبالزمان یا اباالفضل
«یا اباالفضل مدد یا اباالفضل»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وَه چه شکوه و رزم نفسگیری
وَه چه خروش و ضربت شمشیری
دست رشیدت، دست یداللهیست
هر نفس تو، نغمۀ تکبیری
«همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست
دشمن از ترس نگاهت مژه بر هم نزند
غضبآلودهای و خشم خدا هم با توست»
دشمن ظلم و ستمی، یا اباالفضل
مأمن اهل حرمی، یا اباالفضل
منتقم خون خدا میرسد و تو،
دوباره صاحبعلمی، یا اباالفضل
«یا اباالفضل مدد یا اباالفضل»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حضرت سقا، راهی میدانی
در دل میدان، جلوهٔ طوفانی
گرچه نداری فرصت جنگ اما
دشمن تو دید، رزم نمایانی
«وعدهای دادهای و راهی دریا شدهای
خوش به حال لب اصغر كه تو سقّا شدهاى
آب از هيبت عباسى تو میلرزد
بىعصا آمدهای حضرت موسى شدهاى»
گرچه پر از تاب و تبی، یا اباالفضل
گرچه خودَت تشنهلبی، یا اباالفضل
حسرت لبهای تو مانده به دل آب
ساقی عشق و ادبی، یا اباالفضل
«یا اباالفضل مدد، یا اباالفضل»