بیتو زهرا، روز من سر نمیشه
حیدر بیتو دیگه حیدر نمیشه
تو میری و من میمونم با این غم
غربت از این دیگه بدتر نمیشه
خون میباره از نگاهم، زهرا رحمی کن به آهم
بین دنیای نامرد، قلب من شد پر از درد
تنها و بیپناهم
سلامم دیگه بعد تو بیجوابه
برام زندگی بیتو مثل سرابه
دیگه داغ من بیحسابه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با اشکایی که میباره رو گونهم
امشب تا صبح، روضه واسهت میخونم
افتاد از پا، فاتح بدر و خیبر
پیرم کرده داغ تو ای جوونم
با اشک و غم همنشینی، حال و روزم رو میبینی
ای ماه قد کمونم، ای تنها همزبونم
یا زهرا کَلِّمِینی
برا زندگیمون تو روح حیاتی
تویی که همه هستی بچههاتی
چرا میگی عَجّل وفاتی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تُو دل داری غصۀ بچهها رو
تو میبینی آخر ماجرا رو
گفتی فَابکِ لِلیَتامی علی جان
بعدش خوندی روضۀ کربلا رو
قلب تو آروم نداره، روضه میخونی دوباره:
«واویلا واحسینم، تشنه، تنها حسینم
سر رو خاکا میذاره»
داری میبینی روضه و اشک و آه و...
داری میبینی زینب بیپناهو
داری میبینی قتلگاهو