قول و قرار

وقتی پدر بر خاکت افتاد
مادر مرا سویت فرستاد
دلبسته‌ام دلبستۀ تو
قول و قرارم را، کی بردم از یاد

ای، بخشنده چون باران
در راهت ای عطشان
باید گذشت از جان

«مولا حسین جانم»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جان می‌دهم مهر تو را، نه
من درد می‌خواهم دوا، نه
از تو عطش می‌خواهم ای عشق
با سر نخواهم رفت، از کربلا، نه

ای مولای بی‌همتا
من تشنه‌ام آقا
دریابم ای دریا

«مولا حسین جانم»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آقا تویی، من بنده‌زاده
بر پای عشقت سر نهاده
پشت و پناه عالمی تو
من بی‌پناهی از، نسل جُناده

ای شیرین‌ترین رؤیا
ای نور نامیرا
تنهاتر از تنها

«مولا حسین جانم»