شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

مادرم فاطمه

ای قرار دل بی‌قرار علی
در هجوم خزانی بهار علی
مهربانی کن ای قد کمان و بمان
بین نامهربان‌ها کنار علی

دلی سوز صدایت را نفهمید
مسلمانی خدایت را نفهمید
تمام غصه‌ات اشک علی بود
مدینه گریه‌هات را نفهمید

«مادرم فاطمه، مادرم فاطمه»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در و دیوار خانه پر از بوی تو
ای قرار علی چشم کم‌سوی تو
اشک مولا شده مرهم زخم تو
داغ مولا شده زخم پهلوی تو

دلت زخمی دلت آتشفشان بود
نگاهت با غریبان هم‌زبان بود
فقط روح رسول‌الله ای کاش
مدینه با تو قدری مهربان بود

«مادرم فاطمه، مادرم فاطمه»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دل آیینه‌ها را شکست آه تو
می‌روی جان مولا به همراه تو
نیست دردی به جانکاهی داغ عشق
نیست ماهی به پنهانی ماه تو

برای اشک چشمانت بمیرم
برای دست بی‌جانت بمیرم
برای عمر کوتاه تو مادر
برای قبر پنهانت بمیرم

«مادرم فاطمه، مادرم فاطمه»