شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

مثَلُ علیٍ مَثَلُ الکعبه

بعد روزی که به در خونه‌ت همه با هیزم اومدن
باورش سخته که به «صدّیقه» حالا تهمت دروغ زدن

به تو تهمت دروغ زدن، کسی دفاع نکرد ازت
چه سکوتایی که زده، طعنه به هر چی معصیت
شاهد گریه‌هات بودن، شاهد نشد کسی واسه‌ت

مردم! آخه بی‌صدا نشستید واسه چی؟
حیدر تنهاست، چشماتونو بستید واسه چی؟
آخه بیعت، با علی شکستید واسه چی؟

«مَثَلُ علیٍ مَثَلُ الکعبه، علی ولی زهراست
مَثَلُ علیٍ مَثَلُ الکعبه، علی امام دنیاست»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 «اِبنَتی زهرا بَضعَةٌ مِنّی» مگه این حرفو نشنیدن
«وَ من آذاها فَقَد آذانی» دلشو چقدر آتیش زدن

هی می‌گفتن که فاطمه از چشای ما افتاده
فدکو واسه چی می‌خواد دنبال دنیا افتاده
بسکه رفت و اومد دیگه این روزا از پا افتاده

مردم! زهرا، حق امامش خورده شده
مردم! زهرا، از شماها آزرده شده
انگار این شهر خیلی وقته دلمرده شده

«مَثَلُ علیٍ مَثَلُ الکعبه، علی ولی زهراست
مَثَلُ علیٍ مَثَلُ الکعبه، علی امام دنیاست»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همه فهمیدن همه دونستن چیه این اشک و تاب و تب
تو عزاداری ولی می‌گفتن که یا روز گریه کن یا شب

می‌دونستن اشکایی که قطره قطره جاری می‌شه
می‌درخشه مثه چراغ باعث بیداری می‌شه
می‌دونستن با گریه‌هات، مولا دیگه یاری می‌شه

مردم! گریه شیوۀ قیامِ فاطمه‌ست
مردم! قصه غربتِ امام فاطمه‌ست
مردم! این حرف آخرین کلام فاطمه‌ست

«مَثَلُ علیٍ مَثَلُ الکعبه، علی ولی زهراست
مَثَلُ علیٍ مَثَلُ الکعبه، علی امام دنیاست»