شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

نگرانم عزیز خواهر

دلواپسم امشب، که می‌بینم غریبی‌تو
دق می‌کنه فردا، از غصه خواهری بی‌تو

تا سحر بارونیه، چشای غرق غمم
نگران توام و، نگران حرمم

نگرانم آخه می‌دونم، تو رو می‌خوان ازم بگیرن
نگرانم آخه می‌دونم، که عزیزات بی‌تو می‌میرن

«نگرانم عزیز خواهر
نگرانم غریب مادر»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امشب خبری نیست، از خشکی لب و عطش
فردا ولی اینجا، صدای شیونه همه‌ش

آخه من برات بگم، از کدوم غصه و غم؟
نگران توام و، نگران حرمم

نگرانم برای طفلی، که توی گهواره‌ش خوابیده
ماهی که صورتش رو حتی، شعلۀ آفتابم ندیده

«نگرانم عزیز خواهر
نگرانم غریب مادر»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از خیمه‌ها امشب، بلنده عطر و بوی یاس
فردا می‌شه غرقِ آتیش و حسرت و هراس

آخه فردا نداری، دیگه صاحبِ علم
نگران توام و، نگران حرمم

بدون باغبون چی میاد، به سر این باغ گل یاس؟
نگرانم برا رقیه، که می‌میره بی عمو عباس

«نگرانم عزیز خواهر
نگرانم غریب مادر»