شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

چگونه گویم از مقامت

چگونه گویم از مقامت، که می‌دهد خدا سلامت
دلم اگر چه سخت و سنگی، جوانه زد به احترامت

خوش آن سری که، دمی به شانۀ تو باشد
خداشناس است، دلی که خانۀ تو باشد

شکسته سنگ جهل من اگر چه پیشانی‌ات
همیشه می‌نوازدم سیرۀ قرآنی‌ات

«یا رحمة للعالمین، یا سیدالانبیاء»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فدای نام جاودانت، فدای مهر بی‌کرانت
به شوق امتت تپیده، همیشه قلب مهربانت

پس از تو بدعت، به دین جاهلانه جان داد
تو رفتی و غم، به جان اهل‌بیتت افتاد

به زور و زر همین که امت تو وابسته شد
چه عقده‌ها گشوده شد، چه دست‌ها بسته شد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پس از تو روزمان سیاه است، جهان بی‌تو بی‌پناه است
زمان زمانۀ دروغ و، زمین لبالب از گناه است

جهان بسوزد، که شد شکسته حرمت تو
از این مصیبت، چرا نمیرد امت تو

گرچه مکدر نشود آینۀ پاک تو
قسم که جان در نبرَد دشمن هتاک تو