جان داد که در امان ببیند ما را
خالی کند از یزیدیان دنیا را
حرمت خاک بهشت است، تماشا دارد
جلوۀ روشنی از عالم بالا دارد
در حجم قنوتها دعا تعطیل است
یاد از تو - غریب آشنا! - تعطیل است
نوربخش يقين و تلقين اوست
هم جهانبان و هم جهانبين اوست
تا باد مرکبیست برای پیام تو
با هر درخت زمزمهوار است نام تو
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
زخمی شکفته، حنجرهای شعلهور شدهست
داغ قدیمی من از آن تازهتر شدهست
دل غریب من از گردش زمانه گرفت
به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توأم راهنمایی