رنگ سیاه و سرخِ تو را دارند
اینروزها تمام خیابانها
نوربخش يقين و تلقين اوست
هم جهانبان و هم جهانبين اوست
کو یک نفر که یاد دلِ خستگان کند؟
یا لا اقل حکایت ما را بیان کند...
خواهان تو هر قدر هنر داشته باشد
اول قدم آن است جگر داشته باشد...
از روی توست ماه اگر اینسان منوّر است
از عطر نام توست اگر گل، معطّر است
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
مردان غیور قصّهها برگردید
یک بار دگر به شهر ما برگردید
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توأم راهنمایی