من به غمهای تو محتاجتر از لبخندم
من به این ناله به این اشک، ارادتمندم
با زخمهای تازه گل انداخت پیکرش
تسلیم شد قضا و قدر در برابرش
الهی اکبر از تو اصغر از تو
به خون آغشتگانم یکسر از تو
تیغ است و آتش است و هزاران فدایی است
هر جا که نام اوست هوا کربلایی است
ای ز داغِ تو روان، خون دل از دیدۀ حور!
بیتو عالم همه ماتمکده تا نفخۀ صور
شبیه کوه پابرجایم و چون رود سیّالم
به سویت میدوم با کودکانی که به دنبالم
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...