گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
هر زمانی که شهیدی به وطن میآید
گل پرپر شده در خاطر من میآید
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
تو قلّهنشین بام خوبیهایی
تنها نه نشان که نام خوبیهایی
ماه غریب جادّهها، همسفر نداشت
شب در نگاه ماه، امید سحر نداشت
دل به دریا زد و دل از او کند
گرچه این عشق شعلهور شده بود
این خانواده آینههای خداییاند
در انتهای جادۀ بیانتهاییاند
فریاد اگرچه در تو پنهان بودهست
خورشید تکلّمت فروزان بودهست