گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
پس از شام غریبان یاد یاری ماند و من ماندم
فروغ دیدۀ شبزندهداری ماند و من ماندم
ای لوای تو برافراشته بر قلّۀ نور
کرده نور رُخَت از پردۀ ابهام، عبور
این عطر دلانگیز که از راه رسیده
بخشیده طراوات به دل و نور به دیده