سرسبزی ما از چمن عاشوراست
در نای شهیدان، سخن عاشوراست
چرا چو خاک چنین صاف و ساده باید مرد؟
و مثل سایه به خاک اوفتاده باید مرد؟
عاشقان را سر شوريده به پيكر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است!
حرف تو به شعر ناب پهلو زده است
آرامش تو به آب پهلو زده است
باز باران است، باران حسینبنعلی
عاشقان، جان شما، جان حسینبنعلی
پیکار علیه ظالمان پیشهٔ ماست
جان در ره دوست دادن اندیشهٔ ماست
اگرچه عشق هنوز از سرم نیفتاده
ولی مسیر من و او به هم نیفتاده