حدود ساعت یک | شعر هیأت

گم کرده چنان شب‌زدگان فردا را
خفتیم دو روزه فرصتِ دنیا را

مبین اردستانی

سردار شهید

رباعی

گمان مبر که پریشان، گمان مبر که کمیم
برای کشتنتان هم‌صدا و هم‌قسمیم

ناصر حامدی

شعر پایداری

غزل

دی بود و درد بود و زمستان ادامه داشت
آن سوی پنجره تب طوفان ادامه داشت

فاطمه عارف‌نژاد

سردار شهید

غزل

ببین که با غم و اندوه بعد رفتن تو
میان معرکه ماییم و راه روشن تو

حسن زرنقی

سردار شهید

غزل

«صبح نزدیک است» پیغامی چنین آورده بود
قاصدی که آسمان را بر زمین آورده بود

مجتبی حاذق

سردار شهید

غزل

امروز دلتنگم، نمی‌دانم چرا! شاید...
این عمر با من راه می‌آید؟ نمی‌آید؟

یوسف رحیمی

سردار شهید

مثنوی

تو از فریادها، شمشیرهای صبح پیکاری
که در شب‌های دِهشَت تا سحر با ماه ‏بیداری

علی‌محمد مؤدب

سردار شهید

غزل

در نگاهت دیده‌ایم این وصف بی‌مانند را
پاکی الوند را، بی‌باکی اروند را

سیدمحمدجواد شرافت

سردار شهید

غزل

حاج قاسم رفت اما داستانی مانده است
حاج قاسم رفت و راه بی‌کرانی مانده است

مهدی جهاندار

سردار شهید

مسمّط

سلام روح بلندِ گذشته از کم دنیا!
تو ای مسافر بدرود گفته با غم دنیا

اسما سجادی پویا

سردار شهید

مثنوی

حاج قاسم سلام! آمده‌ام،
با خودت راهی نجف بشوم

احمد حسین‌پور علوی

سردار شهید

سایر قالب‌ها

جمعه حدود ساعت یک، نیمه‌شب، بغداد...
این ماجرا صدبار در من بازخوانی شد

محمدحسین ملکیان

سردار شهید

چارپاره

ایستاده کنار مردم شهر
چون همیشه صمیمی و ساده

سیدمحمدجواد شرافت

سردار شهید

سایر قالب‌ها

باز در گوش عالم و آدم
بانگ هل من معین طنین انداخت

سیدمحمدمهدی شفیعی

سردار شهید

چارپاره

دوباره سرخه تموم دفترم
داره خون از چشای قلم میاد

هادی فردوسی

سردار شهید

چارپاره

جز ردّ قدم‌های تو اینجا اثری نیست
این قلّه که جولانگه هر رهگذری نیست

یوسف رحیمی

سردار شهید

غزل

ببین بغداد را و جوشش زیباترین حس را
خروش جان‌نثاران «ابومهدی مهندس» را

علیرضا قزوه

شعر ضد استکباری

غزل

زمان! ‌به هوش آ، زمین! خبردار
که صبح برخاست، صبح دیدار

میلاد عرفان‌پور

سردار شهید

قصیده‌واره

صدای جاری امواج، زیر و بم دارد
که رودخانه همین است، پیچ و خم دارد

مهدی جهاندار

شعر پایداری

غزل

بارالها سوخت دیگر جان غم‌پروردها
ریختند آتش به جان تشنگان، دلسردها

علیرضا قزوه

شعر پایداری

غزل