زاویهٔ نگاه تازه

رفتی و این ماجرا را تا فصل آخر ندیدی
عبّاس من! دیدی امّا مانند خواهر ندیدی

آن صورت مهربان را، محبوب هر دو جهان را
وقتی غریبانه می‌رفت بی‌یار و یاور ندیدی

آری در آوردن تیر بی‌دست از دیده سخت است
امّا در آوردن تیر از نای اصغر ندیدی

حیرانی یک پدر را با نعش نوزاد بر دست
یا بُهت ناباوری را در چشم مادر ندیدی

شد پیش تو ناامیدی تیر نشسته به مشکت
مثل من اطراف عشقت انبوه لشکر ندیدی

بر گودی سرد گودال خوب است چشمت نیفتاد
چون چشم ناباور من دستی به خنجر ندیدی...

قاسم صرافان


پیش‌تر با تأکید بر اهمیت شعر مرثیه، گفته شد که شاعر مرثیه‌پرداز برای اینکه در شعر خود گزارشگر صِرف نباشد، چه راهکارهایی را می‌تواند در پیش بگیرد. یکی از این راهکارها، شخصیت‌پردازی بود؛ دربارۀ چاشنی تحلیل در مرثیه‌پردازی نیز سخن به میان آمد. از راهکارهای دیگری که شاعر مرثیه‌پرداز می‌تواند به کمک آن و البته به مدد و عنایت اهل‌بیت علیهم‌السلام شعر خود را از گزارش صِرف چند پله بالاتر ببرد و مرثیهٔ شکوهمند و مؤثرتری خلق کند کشف زاویه‌های نگاه جدید است.

نگاه کردن به یک مرثیه از زاویهٔ تازه موجب می‌شود که ابعاد تازه‌ای از آن مصیبت بر دریچهٔ نگاه مخاطب باز شود و عظمت مصائب آل الله علیهم‌السلام در جان و قلب مخاطب جایگاه تازه‌‌تری پیدا کند. قاسم صرافان از شاعران خلاّقی است که از ویژگی‌های شعری او کشف زاویه‌های نگاه جدید در مرثیه است. صرافان در این غزل‌مرثیه که در حرم حضرت عباس علیه‌السلام سروده شده، مصیبت شهادت سیدالشهدا علیه‌السلام را از زاویهٔ تازه‌ای سروده و انتخاب وزن و موسیقی مناسب، تأثیرگذاری این کشف شاعرانه را دوچندان کرده است.

این مرثیه در قالب درد و دل حضرت ام المصائب زینب کبری سلام‌الله‌علیها با حضرت عباس علیه‌السلام بعد از شهادت آن بزرگوار بیان شده؛ این درد و دل جانسوز به شرح مصائب امام حسین علیه‌السلام می‌پردازد. صرافان با کشف این زاویۀ نگاه در واقع  به شکلی موجز و در قالب یک روایت، سه مصیبت جانسوز شهادت حضرت عباس علیه‌السلام، شهادت امام حسین علیه‌السلام و مصائب حضرت زینب سلام‌الله‌علیها و اسارت آن بزرگوار را تداعی و روایت می‌کند.
 

پدیدآورنده
درباره شاعر