شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

نصرالله

چه دارد می‌شود؟ ای داد از این پاییز! نصرالله!
خودت تکذیب کن اخبار را! برخیز! نصرالله!

خبر، از انفجار قلب‌ها و خانه‌ها دادند
خبر، بمب است و ویران کرده ما را نیز، نصرالله!

پسِ آن دودها ما «جاءَ نصرالله» می‌گفتیم
که ما را جز قنوتی نیست دست‌آویز، نصرالله!

لبی وا کن جهان مانده‌ست دلتنگ رجزهایت
مپرس از کاسهٔ صبری که شد لبریز، نصرالله!

بگو از مرکز فرماندهی -از آسمان- با ما
چه خواهی کرد با اهریمن خونریز، نصرالله

حسین آمد به بالین تو این ساعت گوارایت
تو و دیدار یار و گریهٔ یکریز، نصرالله

خودت را سال‌ها مجبور قید زیستن کردی!
چه شد یکسو نهادی جامهٔ پرهیز، نصرالله!

از این پس، ضاحیه در حاشیه هرگز نخواهد ماند
که قلب ماست بیروت شهادت‌خیز، نصرالله!