شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

وَیلی علیٰ شِبلی

خون علی توی رگات بود
هیبت حسن تو نگات بود
دعای عزیزای زهرا
همیشه، پشت و پنات بود

چطوری تونستن پسرم
با تو روبرو شن؟ برام سؤاله!
چطوری تونستن بزنن
مشک تو رو مادر؟ آخه محاله!
چطوری تونستن نذارن
که ببری آبو برا سه‌ساله؟

شاید، شد علقمه غوغا
افتاد، دستت روی خاکا
شاید، دورت رو گرفتن
مادر، موندی تک و تنها

«وَيْلِی، وَيْلِی عَلَیٰ شِبْلِی»

سبک

آثار سروده شده به این سبک

جمعی از شاعران

خون علی توی رگات بود
هیبت حسن تو نگات بود