شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

آسوده بخواب

گریه‌های تو گهواره، یعنی که دیگه شیرخواره
نمی‌تونه دووم بیاره
انگار بی‌طاقت جنگه، دلش برا عموش تنگه
تاب جدایی‌شو نداره

خطرا رو به جون می‌خرم برو
برو چشم و چراغ حرم برو
می‌دونم نمیای پسرم برو

وای، تو راه حسین، شهید ندادم، آخه پسرم
وای، برو که منم، یه سهمی از این، بلا ببرم

«وای گلم لای لای»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
درد و بلات به جون من، رجز بخون برا دشمن
تو با زبون بی‌زبونی
بگو منم علی اصغر، وارث غیرت حیدر
مثل علمدار پهلوونی

گلوتو سپر بابا کن علی
برا مادرتم دعا کن علی
چشم نیمه‌جونت رو وا کن علی

وای، تبسم تو، غم همه رو، ز یاد می‌بره
وای، جواب منو، بده پسرم، بخند یه ذره

«وای گلم لای لای»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بین عبای بابایی، غرق به خون چه زیبایی
از مادرت دل کندی آسون
ببین بابا شده حیرون، گاهی میاد سوی خیمه
باز برمی‌گرده سوی میدون

قبرتو الهی نبینه کسی
توی فکر سرت نشینه کسی
گل پرپرمو نچینه کسی

وای، تو رو می‌ذارن، رو قلب بابا، آسوده بخواب
وای، منو می‌برن، به شام بلا، به بزم شراب

«وای گلم لای لای»