دیدن که داره میاد
یه نوجوون، با همه توون
داره مثه یه شیر، میاد به جنگشون
تا دیدن که افتاد
به خاک و خون اَزرق و بچههاش
تا دیدن نمیشن
حریف قاسم و رشادتاش
گفتن همه باید، دورهش کنن
ای وای شده غریب، ماه حسن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با کینۀ مجتبی
میزدنش، آه میزدنش
ای وای چیزی نموند، دیگه از بدنش
یه لشکر حرامی
همه با نیزه حملهور شدن
برای تلافی
جا موندههای جمل اومدن
ای وای شده ادا، اجر کریم
شد نعل مرکبا، سهم یتیم