زمزمه | شعر هیأت

آتیشی که پشت در
شده به‌پا، آه تو کربلا

جمعی از شاعران

بدم الحسین (دفتر ششم)

زمزمه

نه مونده واسه‌ت دیگه
برادری، نه آب‌‌آوری

جمعی از شاعران

بدم الحسین (دفتر ششم)

زمزمه

پشت و پناه حرم
برادرم، ای دلاورم

جمعی از شاعران

بدم الحسین (دفتر ششم)

زمزمه

از هر طرف می‌زدن
با نیزه‌ها، با سنگ جفا

جمعی از شاعران

بدم الحسین (دفتر ششم)

زمزمه

دیدی که تنها شدم
چقدر بابا، از تو خیمه‌ها

جمعی از شاعران

بدم الحسین (دفتر ششم)

زمزمه

دیدن که داره میاد
یه نوجوون، با همه توون

جمعی از شاعران

بدم الحسین (دفتر ششم)

زمزمه

داره هراسون میاد
با اشک و آه، از دل سپاه

جمعی از شاعران

بدم الحسین (دفتر ششم)

زمزمه

چشمم به در خشک شد و
نیومدی، با سر اومدی

جمعی از شاعران

بدم الحسین (دفتر ششم)

زمزمه

هر وقت دلت تنگ می‌شه
برا آقا، از تو روضه‌ها

جمعی از شاعران

بدم الحسین (دفتر ششم)

زمزمه

می‌باره اشکای من
چه بی‌صدا، از غمت آقا

جمعی از شاعران

بدم الحسین (دفتر ششم)

زمزمه

این جمعه هم سر شد و
ندیدمت، دل پر از غمت

جمعی از شاعران

بدم الحسین (دفتر ششم)

زمزمه

وای از شبی که سر شد، در ظلمت و تباهی
از هر گناه و ظلمی، العفو یا الهی

یوسف رحیمی

زمزمه