شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

ای اجل مهلت بده

تو دلم، مونده داغ حرم، من کجا ببرم
غصه‌های این دل وا مونده‌مو
زائرات، راهی‌ان تو مسیر، جون من رو بگیر
اما راهی کن دل جا مونده‌مو

بر مشامم می‌رسه هر لحظه بوی کربلا
با دل تنگم چه کرده آرزوی کربلا
ای اجل مهلت بده پای پیاده راهی شم
باز به سوی کربلا

«کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کافیه، اسم جاده بیاد، بی‌اراده می‌خواد،
سر به بیابون بذاره عاشقت
برام از درد دوری می‌گن، از صبوری می‌گن
چاره‌ای دیگه نداره عاشقت

خاطرات من دلم رو می‌کشونه کربلا
حال این جامونده‌ها رو کی می‌دونه کربلا
می‌دونم باز لطف آقام عاشق بی‌تابشو
می‌رسونه کربلا

«کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دل من روضه‌خونه هنوز، وقتی که شب و روز
می‌بینم انگار خودم رو تو مسیر
می‌دونی سخته درد فراق، غرق حسرت و داغ
یاکریمت تو قفس مونده اسیر

کی می‌شه باز وقت مشّایه بیام ای کربلا
تشنۀ اون «اِشرِبِ المای» گفتنام ای کربلا
یعنی می‌شه باز بگم پای عمود آخری
السلام ای کربلا

«کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا»