لالایی گل مهربونم
لالایی طفل شیرینزبونم
بمیرم که لبتشنه موندی
میزنه داغت آتیش به جونم
نه جونی داری واسه گریه، واسه ناله
نه من دیگه طاقت دارم توی خیمه بمونم
خیمه به خیمه، رفتم عزیزم
آبی نمونده توی مشک
نمنم میباره، بارون و بارون
اما فقط بارون اشک
مادر بمیره
«لالایی گل نیمهجونم»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با گریهت چقدر غصه خوردم
اشکاتو دونه دونه شمردم
میدیدم که داری میمیری
صد دفعه پای داغ تو مُردم
میدونم که سیراب میشی تو، جان مادر
تو رو دیگه من دست زهرای اطهر سپردم
تُو آسمونا، همراه محسن
از آب کوثر میخوری
اما چهجوری، ششماهۀ من
از مادرت دل میبُری
ای جان مادر
«لالایی گل نیمهجونم»