شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

بهار روزگار من

دلخوش بودم که می‌مونی، بهار روزگار من
هر چی بشه بازم تویی، تو این خزون کنار من

می‌دونی جون علی بسته‌س به جون فاطمه
تو بگو چیکار کنه علی بدون فاطمه؟

کجا می‌خوای بری سفر؟ عزیز حیدر
بمون غم از دلم ببر، عزیز حیدر

«یا فاطمه یا فاطمه، عزیز حیدر»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بمون و باش با گریه‌هات، مرهم زخمای علی
مثل قفس نفس‌گیره، بعد تو دنیای علی

کاشف الکرب علی، بمون که غم بی‌امونه
اگه تو بری دیگه کسی برام نمی‌مونه

ای بهترین یار علی، فاطمه جانم
بمون طرفدار علی، فاطمه جانم

«یا فاطمه یا فاطمه، فاطمه جانم»